فهرست مطالب

نشریه مدیریت استاندارد و کیفیت
سال یازدهم شماره 2 (پیاپی 39، تابستان 1400)

  • تاریخ انتشار: 1400/06/01
  • تعداد عناوین: 6
|
  • فریبرز ذوالفقاری*، رضا نجف بیگی، مهدی باقری صفحات 1-31

    در دنیای پرتلاطم امروز، مزیت رقابتی از مهم ترین دغدغه های مدیران است که برای تحقق آن، نظریه های بسیاری مطرح شده است. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش نوآوری و قابلیت های پویا بر عملکرد سازمان منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس است. پژوهش حاضر توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری شامل مدیران و کارشناسان شاغل در منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس می باشد (438 نفر) که با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه موردنظر برابر 292 محاسبه شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. یافته ها بر اساس آزمون های رگرسیون و مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار SmartPls تحلیل شدند. تحلیل داده ها نشان داد که متغیرهای نوآوری و قابلیت های پویا، اثر مثبت و معنا داری در مدیریت عملکرد دارند و قابلیت های پویا نیز اثر مثبت و معناداری در نوآوری دارد. علاوه بر این ثابت شد که متغیر نوآوری، رابطه میان قابلیت های پویا و مدیریت عملکرد را میانجی گری می کند. نتایج تایید نمود که نوآوری و قابلیت های پویا، می توانند عامل ارتقای عملکرد باشند و برای بهبود مستمر عملکرد و متعاقبا کسب برتری رقابتی، باید بستر مناسبی جهت حمایت از نوآوری و نگرش قابلیت های پویا فراهم باشد. نتایج تایید نمود که نوآوری و قابلیت های پویا، می توانند عامل ارتقای عملکرد باشند و برای بهبود مستمر عملکرد و متعاقبا کسب برتری رقابتی، باید بستر مناسبی جهت حمایت از نوآوری و نگرش قابلیت های پویا فراهم باشد.

    کلیدواژگان: سازمان، مدیریت عملکرد، نوآوری، قابلیت های پویا
  • ابراهیم رجب پور*، مهنوش سهیلی نیک صفحات 32-59

    در عصر اقتصاد دانش محور عملکرد سازمان به شدت وابسته به مدیریت منابع انسانی و مدیریت دانش می باشد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی اقدامات راهبردی مدیریت منابع انسانی در رابطه ی بین مدیریت دانش و عملکرد سازمانی است. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پیمایشی بوده و مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش، مدیران و کارکنان پژوهشگاه صنعت نفت 700 نفر و حجم نمونه 214 نفر بوده است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه و روش نمونه گیری تصادفی ساده است. نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد که مدیریت دانش بر مدیریت راهبردی منابع انسانی؛ و مدیریت راهبردی منابع انسانی بر عملکرد سازمانی تاثیر مثبت و معناداری وجود دارد. ولی مدیریت دانش بر عملکرد سازمانی تاثیر معناداری ندارد. علاوه بر این، مدیریت راهبردی منابع انسانی نقش میانجی را نیز در رابطه بین مدیریت دانش و عملکرد سازمانی ایفا می کند. نتایج پژوهش نشان از این دارد که مدیریت دانش به همراه مدیریت راهبردی منابع انسانی باعث افزایش عملکرد سازمانی پژوهشگاه صنعت نفت می شود.

    کلیدواژگان: مدیریت دانش، مدیریت راهبردی منابع انسانی، عملکرد سازمان، پژوهشگاه صنعت نفت
  • علی سلطان پور*، سید حامد موسوی راد، ساسان تقی زاده، حمید نصرت آبادی صفحات 60-89

    پس از آغاز انقلاب اسلامی ایران، به تدریج سازمان ها و موسسات تولیدی ایرانی توانسته اند بخش های قابل توجهی از فعالیت های نگهداری و تعمیرات خود را داخلی سازی نمایند. یکی از این شرکت ها و موسسات، مجتمع مس سرچشمه رفسنجان وابسته به شرکت ملی صنایع مس ایران به عنوان اولین تولیدکننده و صادرکننده مس در ایران می باشد. با بررسی های به عمل آمده مشخص گردیده، این شرکت با توجه به داخلی سازی تعمیرات بسیاری از قطعات، فعالیت چندانی در دو حوزه ثبت و به اشتراک گذاری دانش کسب شده در زمینه تعمیرات و ثبت مدت زمان انجام فعالیت های تعمیراتی جهت محاسبه زمان استاندارد مربوط به آن فعالیت ها، انجام نداده است؛ لذا در این پژوهش به یکی از مهم ترین کارهای تعمیراتی این مجتمع در خصوص یکی از قطعات کلیدی و حیاتی که قابلیت به اشتراک گذاری دانش کسب شده با سایر سازمان ها و موسسات هم رشته را از دو منظر یادشده دارد؛ پرداخته شده است. در این خصوص جهت انجام این پژوهش و به واسطه مشخص بودن عدم قطعیت در خصوص فعالیت های تعمیراتی، از عدم قطعیت خاکستری در روش زمان سنجی تحلیلی جهت محاسبه زمان استاندارد بهره گرفته شده است. درنهایت نتایج این پژوهش نشان داد که انجام فعالیت های تعمیراتی مدت زمان قابل توجهی از زمان بندی تولید را به خود اختصاص می دهد و می بایست جهت انجام کلیه برنامه ریزی ها به ویژه مدیریت عملیات، مدت زمان انجام فعالیت های تعمیراتی را در نظر گرفت.

    کلیدواژگان: مدیریت دانش، عدم قطعیت خاکستری، برآورد تحلیلی زمان سنجی، فعالیت های تعمیراتی، مجتمع مس سرچشمه رفسنجان
  • اردلان فیلی، علیرضا پویا*، مصطفی کاظمی، امیرمحمد فکورثقیه صفحات 89-125

    امروزه سازمان ها در اثر موج رقابت جهانی و انتظارات روزافزون مشتریان بایستی به سمت بهبود مداوم و  افزایش کیفیت حرکت کنند. مدیریت کیفیت جامع به عنوان یک فلسفه مدیریتی با نگاه سیستمی به تحقق این هدف کمک می کند. سازمان ها برای ارزیابی و تکامل مدیریت کیفیت جامع بایستی به طور مستمر چگونگی تعامل میان عوامل کلیدی موفقیت و نتایج آن را تحلیل کنند. مطالعات نشان می دهد، روشی سازمان یافته که بتواند ضمن غلبه بر پیچیدگی های موضوع، به مدیران در جهت انتخاب بهترین سیاست ها کمک کند، وجود ندارد. پژوهش حاضر با تلفیق تکنیک های دیمتل فازی، تحلیل شبکه ای فازی، سیستم استنتاج فازی و پویایی شناسی سیستم ها، چارچوبی را برای تحقق این هدف ایجاد کرده و در شرکت تولیدی اخشان شیراز موردمطالعه قرار داده است. روابط میان عناصر مدل به کمک روش دیمتل فازی و معادلات ریاضی بین آن ها به دلیل ابهام زبانی متغیرها به کمک سیستم استنتاج فازی استخراج شد. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های محقق ساخته مبتنی بر روش های به کاررفته در مدل استفاده شد که توسط هفت نفر از خبرگان شرکت اخشان تکمیل گردید. داده ها با نرم افزار ونسیم تحلیل شدند. نتایج شبیه سازی نشان می دهد که تلاش بیشتر برای بهبود عوامل تعهد رهبری و حمایت مدیریت ارشد، بهبود مداوم و تمرکز بر مشتری تاثیرات بیشتری بر ارتقا شاخص مدیریت کیفیت جامع دارد. نتایج هم چنین نشان می دهد که هرچند درمجموع تاثیرگذاری تلاش بیشتر برای بهبود عوامل نرم بر شتاب بلوغ مدیریت کیفیت جامع بیشتر است، اما در این مسیر نمی توان از اهمیت بعضی از عوامل سخت، بخصوص بهبود مداوم چشم پوشی کرد.

    کلیدواژگان: مدیریت کیفیت جامع، حمایت مدیریت، بهبود مداوم، پویایی شناسی سیستم، سیستم استنتاج فازی
  • حامد محمدی* صفحات 126-163

    مسئولیت اجتماعی به صنعت نفت و گاز کمک می کند تا ازنظر اجتماعی و به ویژه تاثیر احتمالی فعالیت های خود، استانداردسازی اقدام ها، کاهش ریسک ها و بحران های اجتماعی نسبت جامعه و محیط پاسخگو باشند. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی مسئولیت اجتماعی در شرکت گاز استان مازندران به عنوان یکی از شرکت های تابعه شرکت ملی گاز ایران بوده است. روش پژوهش از نوع ترکیبی بوده و از حیث کیفی جهت آشنایی و آموختن ادراک و دیدگاه ذینفعان در مورد ابعاد و مولفه های موثر بر تبیین الگوی مسئولیت اجتماعی از روش مصاحبه استفاده گردید و از حیث کمی نیز ابعاد و مولفه های موثر بر مسئولیت اجتماعی از طریق پرسشنامه موردسنجش قرار گرفت. شیوه گردآوری داده ها مبتنی بر مصاحبه و پرسشنامه بوده و برای تحلیل داده ها نیز از روش های آماری استفاده شد. یافته های پژوهش حاضر بیانگر آن است که هر 9 بعد به عنوان ابعاد یا سازه های اصلی در الگوی نهایی پژوهش باقی ماندند و از 26 مولفه ی احصاء شده، تنها مولفه ی عمل به اصول اخلاقی متعارف جامعه، حذف و بقیه مولفه ها در الگوی نهایی تحقیق حفظ شدند. یافته های پژوهش حاضر نشان داد بین وضعیت موجود و مطلوب تمامی مولفه ها و ابعاد مسئولیت اجتماعی در شرکت موردمطالعه، شکاف معنی دار وجود دارد. صنعت گاز ایران و به ویژه شرکت موردمطالعه برای حفظ مشروعیت و تصویر مثبت خود در جامعه و نزد شهروندان، نیازمند رعایت اصول مسئولیت اجتماعی بوده و ازاین رو، آشنایی با ابعاد و مولفه های موثر بر مسئولیت اجتماعی برای صنعت گاز دارای اهمیت زیادی است.

    کلیدواژگان: مسئولیت اجتماعی، الگوی مسئولیت اجتماعی، شرکت گاز استان مازندران
  • نیما همتا*، احسان صفوانی صفحات 164-185

    هدف از این مقاله، پیش بینی فروش نیروگاه های برق ایران با استفاده از روش داده کاوی و رگرسیون چندگانه است. جامعه آماری پژوهش نیروگاه گازی خرمشهر در سال 1394 است که اطلاعات مربوط به 186 روز کاری آن با استناد به رابطه نمونه گیری کوکران و به روش طبقه ای متناسب استخراج گردیده است. داده ها با استفاده از مدل های رگرسیون خطی چندگانه، ماشین بردار پشتیبان و جنگل های تصادفی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان داد که پارامترهای ثابت ورودی نظیر نرخ ارز، ضریب تعدیل و شاخص قیمت خرده فروشی تاثیر مستقیم و معناداری در سطح فروش نیروگاه داشته اند. همچنین از بین پارامترهای موثر بر قدرت عملی نیروگاه نیز فشار وارده به کمپرسور، ضریب قدرت نامی، توان قابل تولید و فشار تاثیر مستقیم و معناداری بر روی سطح فروش نشان دادند. به منظور مقایسه روش های پیش بینی فروش، پیش بینی سطح فروش نیروگاه با استفاده از پارامترهای ثابت و موثر بر قدرت عملی، از سه روش رگرسیون خطی چندگانه، ماشین بردار پشتیبان و جنگل های تصادفی با بکارگیری میانگین خطاهای ایجادشده در پیش بینی فروش استفاده شد که روش جنگل های تصادفی از دقت بالاتری در پیش بینی فروش نیروگاه برخوردار بود.

    کلیدواژگان: پیش بینی فروش برق، رگرسیون خطی، داده کاوی
|
  • Fariborz Zolfaghari, Reza Najafbeygi*, Mehdi Bagheri Pages 1-31

    In today's complex world, gaining competitive advantage is one of the most important concerns for managers, for the realization of which many theories have been proposed. This study seeks to investigate the role of innovation and dynamic capabilities on the performance in Pars Special Economic Energy Zone Organization, in other words, it shows that by applying innovation and dynamic capabilities, performance can be improved. In this study, the initial questionnaire consisted of 27 questions. With the help of fifteen experts and use of CVI and CVR indices, content validity of the questions, were assessed. After the final approval of the questions, 380 questionnaires were distributed among the statistical population (managers and employees of Pars Special Economic Energy Organization), of which 292 questionnaires were completed and returned. For data analysis, structural equation modelling by SmartPls software was used. Data analysis showed that the variables of innovation and dynamic capabilities have a positive and significant effect on performance management and also dynamic capabilities have a positive and significant effect on innovation. In addition, the innovation variable was shown as a mediator in the relationship between dynamic capabilities and performance management. Results confirmed that innovation and dynamic capabilities, both can be factors in improving performance. To continuously improve performance and subsequently gain competitive advantage, there should be a good platform in organization, for supporting innovation and dynamic capabilities.

    Keywords: Organization, performance management, innovation, dynamic capabilities
  • Ebrahim Rajabpour *, Abdolkarim Hosseinpoor, Heidar Ahmadi, Mahnoush Soheilinik Pages 32-59

    In the current era of knowledge economy; Performance of Organization is heavily dependent on human resource management and knowledge management. Accordingly, the aim of this study was to investigate the mediator role of strategic actions of human resource management in the relationship between knowledge management and organizational performance. The research based on objective is implicated and based on Data collection methods is survey and based on structural equation modeling. Research population managers and employees at Research Institute of Petroleum Industry included 700 people, among whom 202 subjects were randomly selected. Data were collected by questionnaire. The face and content validity of questionnaire with the help of professors and experts were confirmed. Also, Cronbach's alpha was used to establish the reliability of research variables, respectively, for knowledge management, strategic human resource management and organizational performance 0/82, 0/89 and 0/76 determined and was confirmed. Results based on structural equation modeling showed that there are strong positive causal relationships between knowledge management and strategic human resource management and also between strategic human resource management and organizational performance. However, there is no significant relationship between knowledge management and organizational performance. In addition, the strategic human resource management mediator plays in the relationship between knowledge management and organizational performance. The results show that knowledge management along with strategic human resource management increases the organizational performance of the Petroleum Industry Research Institute.

    Keywords: Knowledge Management, Strategic Human Resource Management, OrganizationalPerformance, Research Institute of Petroleum Industry
  • Ali soltanpour * Pages 60-89

    Since the beginning of the Iran Islamic Revolution, Iranian organizations and manufacturing institutions have gradually been able to internalize significant parts of their maintenance and maintenance activities. One of these companies and institutions as the first producer and exporter of copper in Iran is Sarcheshmeh Rafsanjan Copper Complex which is affiliated to the National Iranian Copper Industries Company. Based on the performed studies, it has been determined that this company, considering the internalization of maintenance of many parts, has not done any activity in two areas of recording and sharing the knowledge gained in the field of maintenance and recording the duration of maintenance activities to calculate the standard time related to those activities. Therefore, in this research focused on one of the most important maintenance activities of this complex regarding one of the key and vital parts that has the capability to share the acquired knowledge with other organizations and institutions in the same field from two aforementioned areas. In this regard, in order to conduct this research and due to the specific uncertainty regarding the maintenance activities, gray uncertainty in the analytical timing method has been used to calculate the standard time. Finally, the results of this study showed that performing maintenance activities takes a significant amount of time from the production scheduling, and the duration of maintenance activities should be considered in order to perform all planning, especially operations management.

    Keywords: Knowledge Management, Grey uncertainty, Analytical estimation of timing, Maintenance activities, Sarcheshmeh Copper Complex of Rafsanjan